بسیار از این مجموعه شنیده بودم. این مجموعه داستان جایزه های فراوان نیز برده است. در ایران خریدم و با شوق و کنجکاوی شروع به خواندنش کردم. اما انچنان شوقم
را ارضا نکرد.

.
داستان اول - ما و خوراک
اصلا پیرنگ داستانی ندارد. ارتباط ادم ها با خوراکی ها را نشان می دهد. کشش داستانی و آن داستانی نیز وجود ندارد.
.
داستان دوم آتش بازی
دیالوگ های مطول که سر ضرب ندارند و بیش از اندازه اطلاعات ارائه می دهند و اصلا موجز نیستند. لوکیشن اکثر داستان ها فرانسه است.
در این داستان، شخصیت دوم حسن آخر داستان در جایی که مرتبط نیست وارد می شود که اصلا به خورد داستان نمی رود. دیالوگ ها و محتوای داستان به شیوه ی افتر سان ست و بیفور سان ست که فیلمی ست بر پایه ی دیالوگ های طولانی و سانتی مانتال- بسیار شیفته و واله این دو فیلم هستند.
.
داستان سوم- خانوم
اصلا تصویری نیست. راوی فقط در حال تعریف کردن ماجراست. جمله ها طولانی هستند. به لحاظ صوری هم آزاردهنده ست. جمله های بدون نقطه و بدون پاراگراف های جدا
اما با همه ی اینها این عالی ترین داستان این مجموعه است به خاطر شوک پایان داستان و محتوای جسورانه اش که درباره ی تغییر جنسیت است. زنی می میرد و همه دنبال شناسنامه ی او می گردند. شناسنامه اش را که پیدا می کنند متوجه می شوند اسمش کریم تورباف است.
.
پل موبین
داستان نیست. نان فیکشن و خاطره نویسی ست بیشتر. گرم می نویسد و خواندن خاطرات مهاجرتش بیش از اندازه لذت بخش است. با سوال " من اینجا چی کار می کنم؟"
.
خاطرات یک دروغگو- یک نوشته ی بامزه و دوست داشتنی اما باز هم خط داستانی در کار نیست.
.
داستان آفتابگردان که بیشتر فضای سورئالیسمی ست که کارکرد داستانی ندارد.
.
داستان آسمان تهران- شروع درخشان. معرفی راوی با این جمله- من روحم-
از دو کلمه ی سمنان و نماز بسیار در داستان استفاده می شود که از نقاط ضعف داستان است. اطاله ی بسیار و استفاده از صفت های بیش از اندازه و در نهایت پیرنگ ضعیف و نزدیک شدن به خاطره بازی
.
.
داستان الهه که ساختارش بیه به داستان - خاطرات یک دروغگو است. الهه فرشته ای ست که به همه آمپول کمی زند. در این داستان جزییات بسیاری وجود دارد که پیشبرد داستانی ندارد.
.
داستان چشم های پر از بهار و پاییز
بسیار شخصی ست و خاطره ی یک دوست را شرح می دهد.
.
جان جان
یک پاراگراف طولانی بدون نقطه و طولانی گفنتن و گفتن و گفتن
.
بوکر یا هیپر
دیالوگ های طولانی نزدیک به شعارزدگی.
دیالوگ های طولانی نزدیک به شعارزدگی.
ژروم که ارزویش تمام می شود تغییر دراماتیک رخ می دهد.
.
داستان کار دنیا بدون کشش داستانی و شخصیت پردازی
.
کتک خورها
.
خروس و روباه- داستان ملال آور
.
پنج روز آخر یک مرده- داستان روایت می شود از زبان یک زن که به کما می رود.
دیدگاهها
آخرش هم نفهمیدم بخونم یا نه؟