جستار اول دختربچه ای که دوستی خیالی دارد و با او در نیویورک- شهری که زندگی می کند- قرارهای هول هولکی می گذارد. زیستن در این شهرپرسرعت..
" به ما یاد داده اند که شلوغ باشیم واگر بیشتر کا رکنیم مفیدتر هستیم. ولی همه می دانند سرشلوغی و مفید بودن رابطه ی پرشک و شبهه ای از هم دارند. درواقع بیشترین تقلای ما بر این است که سرمان خلوت تر شود تا بتوانیم بیشتر کار کنیم.
.
سازه هایی بسازیم برای موکول کردن ابدی: هفته ی دیگه می بینمت ها. زود با هم حرف می زنیم. دور زندگی مان موانع بلاغی می سازیم تا جمعیت را دور نگه داریم و آخرش می بینم هیچ کدام از آدم هایی که دوستشان داریم را راه نداده ایم داخل و می بینم همه اش دلمان برای دوستانمان تنگ است. سرشلوغی هنر ما، آیین مدنی و شیوه ی بودن ماست.
.
جستار چرا راه می رویم؟ به اشتراک گذاشتن تنهایی. تاریخچه ی کوتاهی درباره ی راه رفتن.
چرا که تنهایی را چون نان و آب می توان به اشتراک گذاشت. وقتی راه می روید دیگر در منظره نیستید. خود منظره هستنید.
سه نوع راه رفتن- پیاده روی ژرف اندیشانه. پیاده روی کلبی مسلک. پیاده روی ترکیبی از این دو
پیاده روی زرف اندیشانه گونه ی محبوب فیلسوفان قرون وسطایی ژان زاک روسو و کانت و... این نوع پیاده روی نوع غربی مراقبه از نوع نشیتن آسیای ها در ساعات طولانی. بی دلیل نیست که یکی از مکاتب فلسفی دیا به اسم مشایی ست راه روندگی.
زندگی شهری ویتمن در کنار رودخانه ی هادسون و هم نوای با موسیقی پرتلاطم شهر و جمعیت منهتن.
.
جستاری درباره ی رانندگی یاد گرفتن در میانسالی- منم باید همچین چیزی بنویسمJ
.
ذائقه از کجا می آید: ارزش هایی که می خوریم.
در عصر روشنگری مسئله ی ذائقه به فلسفه تعلق داشت و بعد به اقتصاد ربط پیدا کرد.
.
سرمایه داری کاری کرده که خیال کنیم اگر در صف درست بایستیم مردم به ما حسادت نمی کنند. جواب درست این است که اصلا آنچه بابتش پول می دهیم همین صف است که محصول را خواستنی می کند.
بیرون حلقه های مناسک اجتماعی هیچ ذائقه ی حقیقی و طبیعی وجود ندارد. مزه ی نوشیدنی به شدت به انواع اقسام سرنخ های اجتماعی وابسته است. ترتیب گیلاس ها و رنگ ها و مکان انتظارات قبلی و برچسب ها و..
.
مادرم که زبان شناس است به من آموخت هیچ دستور زبان طبیعی وجود ندارد و هیچ راه درستی برای نوشتن نیست. او به من اموخت قواعد و شیوه های کابردشان همیشه در ال دگرگونی اند.تجویزگرایی در زبان شناسی همانقدر قلابی محسوب می شود که پنیر سبز در علم نجوم.
.
جستار اخر به دکتر مراجعه کردن- واقعا در حد ی خاطره ی خیلی سانتی مانتال و تهی یاز معنا بود برام اگرچه ساده و خواندنی
.
به مرکز شهر می رفتم. قلبم سبک می شد و به پرواز درمی آمد. همین است. هیچ کس برایش مهم نیست. ادم ها مشکلات خودشان را دارند. اشکالی ندارد معنایش این نست که تو نباید کارت را انجام دهیو. معنی اش این است که باید ان را یک جورهایی محض خودش و بدون خیال باطلی انجام دهی. صرفا بنویس. صرفا زندگی کن و خیلی به خودن اهمیت نده. هیچ کس برایش مهم نیست. همه اش سر به سر گذاشتن است.
.
.
ز