اگر حافظه یاری کند ترجمه ی بسیار سخت خوانی دارد. جستارهایی که مطمئن نیستم دقیقا زا یک کتاب آمده اند یا با ساختار پراکنده ترجمه شده اند. چون خط ارتباطی کمرنگ و بسیار دوری میان شان برقرار است.
.
مضمون های رایج آثار برودسکی. تبعید، خاطره، فقدان و معنای مرگ و زندگی
نهاینا آنچه زندگی می نامیم چهل تکه ای از خاطرات دیگران است که با مرگ مان از هم شکافته می شود و به دست هرکس فقط بخشی از تکه های اتفاقی و از هم گسیخته اش می رسد.
.
برودسکی از روسیه سرزمین مادرش متنفر است و از آنجا به آمریکا امده و به زبان انگلیسی می نویسد. در پانزده سالگی ترک تحصیل می کند و...به خاطر جستار از یک کمتر- جایزه ی نوبل را از آن خود کرد. و دکترای افتخاری از ییل و آکسفورد و...
.
یکی از دلایل جذابیت امریکا فردگرایی زمخت بود.
می گوید وقتی خاطراتش را به انگلیسی می نویسد اندک باقی مانده ها گنگ تر هم می شوند.
اگر جایگزینی برای عشق وجود داشته باشد خاطره است.
.
اینکه چه چیزی را انتخاب کنی که برای بقیه جذاب باشد ابتذال انتخاب تو را نشان می دهد.
.
در کسب و کار نویسندگی آنچه می اندوزی نه تخصص که عدم قطعیت و تردید است که نام دیگر همان مهارت است.
.
زندگی خاص نادژدا ماندلشتام. دو دهه بیوگی و محرومیت مطلق و جنگ بزرگ و هراس هر روز بازداشت شدن به جرم آنکه همسر نویسنده ی دشمن مردم بود.
اتاق او خشت متر مربع بود و بیشتر فضا را یک تختخواب پر می کرد و... او اجازه ی ورود به شهرهای بزرگ را نداشت.
.
بیشتر شخصیت های داستایوفسکی همان قهرمانان پابه سن گذاشته ی پوشکین اند.
.
واقعیت به خودی خود پشیزی ارزش ندارد. دریافت و ادراک است که واقعیت را به سطح معنا ارتقا می دهد.
.
بهترین و صمیمی ترین جستار این مجوعه- یک اتاق و نصفی- شرح حال زندگی اشتراکی در زوسیه در یک اتاق و نصفی و حال و هوای مادرش که عاشق شعرهای فارسی مخصوصا سعدی ست.
.
دستور زبان روسی دوباره ان ها را به اسارت می کشد و دستور زبان انگلیسی شاید راه حل فرارشان باشد از دودکش های مرده سوزخانه ی دولتی.
.
در این جستار او به جست و جوی پدر و مادر مرده ش و شباهت خودش با ان ها نیز می گردد.
.
شاید این چند متر به نیکی از من یاد کند و بهترین ده متر عمرم بوده باشد. اگر فضا ذهن داشته باشد.
.
فرزندف والدینش را به خاطر نمی اورد چون همواره رهسپار است. مهیای آینده. او نیز سلول های مغز را برای آینده ذخبره می کند. ضرب المثلی می گوید هرچه حافظه ت کوتاه مدت تر باشد عمرت طولانی تر است.
.
نثر روسی همینجا شکست می خورد چرا که مات و مبهوت از وسعت تراژدی جادث شده بر ملت ش مدام با زخم هایش ور می رود و دیگر قادر نیست به لحاظ فلیفی و سبکی پا را از تجربه فراتر بگذارد.
.
دو نوع نویسنده وجود دارد: یکی آنکه جزییات را با ظرفیت ترین وضعیت می نگارد و مقل این است که فیلمی را با دقت دیده باشی و دیگری نویسنده ای که حالا و پیچ و خم های روانی شخصیت های اثرش را موشکافانه توصیف می کند.
.
نویسنده ی بزرگ کسی ست که چشم انداز قریحه ی بشر را امتداد می بخشد. که به انسان سرگشته روزنه ای برای دنباله روی می دهد.ز