پرنده به پرنده را قبلا تکه پاره خوانده بودم تا این دفعه که کامل خواندم.
چقدر اطاله داشت و چقدر قصه های مثال واره ی آبکی... سعی کردم همه ی این بخش ها را بپرم.
.
پدرم هر روز صبح فرقی نمی کرد شب قبلش تا کی بیدار مانده بود سر ساعت پنج و نیم بیدار می شد و می رفت در اتاق مطالعه و چند ساعت می نوشت و بعد برای ما صیحانه درست می کرد.(مشوق نویسدگی پدری که نویسنده بود و سال ها با روتین نظم و از بام تا شام می نوشت . سرطان خون می گیرد و در فرایند درمان ار دخترش به عنوان مشاهده گر درخواست می کند که همه چیز را با دقت بنویسد.)
- هنرجویان پدرم زندانیان زندان سن کویین بودند که در برنامه ی نگارش خلاق شرکت می کردند.
.
تعریف زندگی خود نویسنده در دوره های مختلف کودکی و نوجوانی و عاشق ناطور دشت و فیلسوفانی مثل کی کگور و نویسندگانی مثل دوریس لسینگ شدن.
انتشار اولین کتاب در بیست و شش سالگی و..
.
انتشار کتاب مطلقا چیزی که گفته می شود نیست اما نوشتن چیزهای زیادی برای دادن و بخشیدن و عطا کردن دارد و آن چیزی ست که گفته می شود.
.
مثل این است که با خودتان فکر کنید چرا چای می خورید؟ چون به کافیین نیاز دارید اما آنچه واقعا نیاز دارید خود مراسم چای است.
وقتی از نویسنده های مختلف می پرسند: چرا می نویسی؟ اوکانر گفته چون در این کار خوبم. دیگری گفته چون دلم می خواهد.
فرایند نویسندگی این امکان را می دهد که در مهمانی ها و در صف و... شینده های کوچک و بزرگ را تماشا می کنید و جمع می کنید و..
.
دست نوشته ی اول که قرار نیست کسی ان را ببیند. دست نوشته ی دوم حذف ها و دست نوشته ی سوم را به دیگری نشان دادن.
رازی که برای نوشتن وجود دارد پشت میز نشستن است. ممکن است پشت میزتان بنشیند و کلمه ها و صفحه هایی که دیروز نوشته اید را پاک کنید..
آرزو داشتم چنین الهامی وجود داشت اما همه ی آنچه می دانم این است که اگر به اندازه ی کافی پشت میزم بنشینم چیزی اتفاق خواهد افتاد.
.
انچه نوشتن می تواند به شما بدهد مثل این است که بچه ای به شما بدهد، می تواند شما را وادار کند که توجه کنید. می تواند شما را نرم کند. می تواند بیدارتان کند. درحالیکه انتشار هیچ کتابی نمی تواند اینها را به شما بدهد. انتشار با فرایند نوشتن دو امر جدا از هم هستند.
.
نوشتن یک رمان شبیه راندن در شب است. فقط باید نیم متر جلویت را بتوانی ببینی.
.
برادر بزرگترم تلاش می کرد مطلبی راجع به پرنده ها بنویسد اما روزها می گذشت و نمی تواسنت و کوهی از کاغذها انبار شده بود. نمی دانست از کجا شروع کند. پدرم گفت پرنده به پرنده پیش برو.
.
تقریبا هر نوشته ی خوبی با تلاش های ابتدایی وحشتناک شروع می شود.
.
کمال گرایی صدای سرکوب گر است. دشمن شماست و شما را در همه ی عمرتان منقیض و معذب نگه می دارد و مهم ترین مانع بین شما و پیش نویس افتضاح اولیه تان است.
این درحالی ست که خراب کاری و آشغال به ما نشان می دهد که زندگی در حال زیستن است.
.
نوشتن از عمق وجود ناتالی گلدربرگ
.
انسداد ذهنی نویسنده و ناتوانی در نوشتن: نشستن و نامه نوشتن و خاطرات کودکی و خانوادگی نوشتن و... دو بخش مهم نوشتن: یکی عادت روزمره نوشتن و دیگری قدرت اخذ کردن و دریافت کردن زندگی و چیزهای کوچک و بزرگ برای استفاده کردن.
. فرایند نوشتن حتی اگر در عمرتا چیزی هم منتشر نکنید در امری ارضا کننده درونتان درگیر می شوید.c