درد بدون رنج وجود ندارد.
بعضی دردها فاقد رنج اند. درد یکی از شرایط موجودیت انسانی ست. هیچ کس نیست که بتواند برای همیشه از آن بگریزد. زندگی بدون درد غیرقابل تصور است.
ما درد فیزیکی نداریم که بازتابی در رابطه ی انسان با جهان نداشته باشد. درد دندان نه در دندان بلکه در زندگی ست. این درد همه ی فعالیت های انسان را تغییر می دهد و بر زندگی او تاثیر می گذارد. حرکات را دگرگون می کند و از خلال اندیشه ها می گذرد. این در تمامیت رابطه با جهان را دربرمی گیرد. انسان از در در عمق همه ی لایه های وجودی اش رنج می برد. جایی برای تمایل به چیزی باقی نمی گذارد. زیرا انسان را زا همه ی کارکردهای پیشینش جدا می کند و او را وامی دارد در کنار خودی زندگی کند که نمی تواند به آن پبوندند.
روانکاوی درد فیزیکی را از درد روانی جدا نمی کند و ان ها را در یک بعد قرار می دهد.
.
درد پدیده ای ست که دریافت و عاطفه را درهم می آمیزد. یعنی معنا و ارزش را.
.
اگر بیماری انسان را بیشتر متوجه بدنش می کند رنج نوعی تقلیل بدن به نقطه ی ثقل درد است. فرد دیگر پناهگاهی ندارد و تماما تخریب شده است. رنج مرز میان امر درونی و بیرونی را از بین می برد. مرزی که به انسان امکان می دهد از هستی خود لذت ببرد. فرد مرکز ثقل خود را از دست می دهد. 42
.
در زندگی روزمره و در خلال دیدارهای متعارف کسی که رنج خود را پنهان می کند یا آن را بی سر و صدا تحمل می کند از احترام بیشتری برخوردار است تا کسی که رددمندانه رفتار کند و درد خود را به مثابه ی امر خصوصی به دیگران نشان دهد.
این ضعف ممکن است به حساب تنبلی و انفعال گذاشته شود و با خطر انگ و قضاوت از سوی دیگران رو به رو شود.
انسانی که رنج می کشد در نوعی تبعید درون خود زندگی می کند در عدم امکان به پیوستن به دیگران یا نزدیک شدن به آن ها.
.
درد یک امر اجتماعی فرهنگی هم هست. مقایسه ایرلندی ها و ایتالیایی ها. که غز می زنند و نمی زنند. یرای آن ها درد یک امر خصوصی ست و همراه هم ندارند
.
فصل یک درد مبهم. زایمان:
در بعضی کشورها مقل اندونزی زایمان به هیچ وجه با درد پیوند نمی خورد. ان ها به آرامی نفس می کشیدند و گاهی عرق می کزدند.