در جست و جویم برای خواندن یک ژانر تازه به این کتاب رسیدم. دوست داشتم کی رانر فانتزی یا وحشت پیش رویم باشد. اما هیچ لذتی در پیرنگ داستانی نبود و از همه بدتر ایدئولدژی های کتاب که به شدت رو و گل درشت بود و حیرت انگیز. در برابر جن ها توسل کردن به امام غایب و....
.
تحقیق هایی راجع به جن ها شده بود که می توانست دستمایه ی خوبی برای داستانی با لایه های زیرین قرار ببگیرد اما تحقیقات در چند صفحه به شیوه ی کپی پیس، بیان شده بودند و اصلا توزیع داستانی نداشتند.
.
جن بدذات از نزاد وشق که در تن پیرزن امامزاده می رود و چون او به اهل بیت خدمت می کرده توانسته جن را از تن پیرزن خارج کند.
جن اول فرشته ای به اسم نهاییل
. شخصتت درویش که منفی ست
.هاله بین ها.
چاکرای نیلوفر
میرانا زن سیالی بود. زنانگی اش صفت نبود. محصور در بلوغ جسمانی نبود. حل شدن در خاک بود.
اعداد را تبدیل به حروف کردن برای کور کردن رمز
چندجا در کتاب با سوال مواجه می شوم. قبل از اسم عیسی پیامبر "حتی" می آورد. حتی عیسی.
و " عجله نکن. تصویر عیسی شگفتی نداره؟" چرا نداره؟
.پ
زبان داستان یکدست نیست. گاهی شاعرانه است و گاهی خودمانی و گاهی کتکلف- انتفاعش قطع نمی شود.-
.
شیر و سرکه و خاکستر را قاطی کردم تا بوره ی قرطاس به وجود بیاید.
فرس الریح. جثه اش به اندازه ی سی عقاب بود.
نام جن ها:
نهاییل. درویش. استاد کهکشان ها. شهمورش. این ابی اکیج. طاغوج. عرجلوس. هتناکیج. میططرون. انسان کاملز