نوروزنامه ی خیام را دو روز مانده به عید 99 تمام کردم.
 از کتاب های مهجور خیام است. من خودم نشنیده بودم که خیام چنین کتابی داشته باشد. حال و هوئای نوروز ندارد این روزهای قرنطینه و در خانه ماندن. 
- می نوش و زلف دلبری به کف گیر
تا چند روزی بیش نمانده است
.
پس از من و تو جهان سال ها به جا خواهد ماند و آن را پروای امدن و رفتن ما نیست. کاروان عمر تو دمی بیش نمی ماند. آن را در کشف اسرار وجود صرف مکن که از عالم شک تا یقین یک نفس بیش نیست. این یک نفس را عزیز دارو در جست و جوی وجود و عدم ناچیز مکن.
.
- گذشته و آینده دو عدم است و ایام عمر که به این دو عدم محدود است دمی بیش نیست.
.
- من روح خویش را فراز سپهر فرستادم تا از جهان دیگری خبری بازآورد. بازشگت و گفت بهشت و دوزخ با توست. فردوس دمی ز وقت آسوده ی توست و دوزخ شرری از رنج بیهوده است.
.
- در کارگه کوزه گری رفتن دوش
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
.
- ان قصر که بر چرخ همی زد پهلو
بر درگه او شهان نهاندی رو
دیدیم که بر کنگره اش فاخته ای 
نشسته و می گفت کوکو کوکو 
.
یکی از مضامین مهم نوشته های خیام نوحه گری بر گذشته ی باشکوه و باستانی ایران بوده است. 
.
 نوروز در زمان جمشید که خدواند دوازده فرشته در آشمان و گوشه های زمین داشت برای محافظت از مردم در مقابل اهریمنان
. 4 فرشته در آسمان
4 فرشته در گوشه های جهان تا اهریمنان از کوه قاف نگذرند.
4 فرشته در آسمان و زمین که اجازه ندهند دست اهریمنان به مردمان برسد.
دوران جمشید خیلی شباهت دارد به دوران سلیمان در عهد عتیق
.
اغاز با بررسی ماه ها
فروردین- آغاز رستن- سراسر آفتاب
اردیبهشت- بهشت
خرداد- ماهی ست که خورش دهد مردمان را از گندم و جو و میوه
تیرماه- تیر آفتاب از غایت بلندی
مرداد- خاک داد خویش بداد از میوه ها
شهریور- دخل پادشاهان- شه- در این ماه
مهرماه- مهربانی مردمان بر یکدیگر
آبان- آب ها زیادت گیرند. آفتاب در این ماه در برج عقرب باشد.
آذر- آتش- یعنی ماه اتش است. چون هوا سرد می شود نیاز به آتش می شود.
دی- دیو 
زیرا این ماه درشت بود و زمین از سرسبزی ها دور مانده
بهمن- به همان مانند. مانند دی ماه می ماند
اسفند- به زبان پهلوی میوه0 یعنی میوه و گیاهان دمیدن گیرند و نوبت آفتاب به اخر رسد. 
.
کیومرث ماه ها را به دوازده قسمت تقسیم کرد.
هوشنگ که با دیوان قهر کرد و بافندگی و اهنگری پیشه گرفت. - تصویر هوشنگ در حال بافندگی و قهر کرده با دویان در ذهنم که خیلی بامزه است.-
.
من با تعابیر ماه ها خیلی لذت بردماما انتهای کتاب نوشته اینها درست نیست و از خیام بعید بوده که اینطور سهل نام ماه ها را ترجمه کند.
.
طهمورث را دیوبند می خوانند. دیوان را در اطاعت اورد. ایبریشم و پشم ببافت. طهمورث را دیونبد می خوانند. جمشید برادر اوست که در زمان او نوروز پدید آمد. 
در این روز زر و انگشتری و کافور و زعفران و مشک و عنبر و عود بیرون اورد و...
پس در این روز جشن ساخت و روز عید نامیدش
.
اما از جمشید فر ایزدی می رود دقیقا مثل سلمیان که انگشترش را گم می کند و گمراه می شود در اواخر عمر. 
بعد از جمشید. ضحاک بر جمشید پیروز می شود. فریدون ضحاک را شکست می دهد و مهرگان را پدید می اورد. جشن سده روزی ست که فریدون بر ضحاک پیروز می شود.
-
گشتاسب که دین زرتشت را پذیرفت. 
.
 زر-
جوانی را زیاد کند. پیری را دیر رساند. صورت نکو گرداند. - یاد ان آقایی افتادم که در موزه ی هنر فلوریدا دیده بودم و دندان های بیش از اندازه زردی داشت. دندان های طلای خیلی ترسناک-
زمین هایی که زیرشان زر باشد برف در ان ها پا نکیرد و باران جمع نشود- یاد ماجرای شهر ری و شبانه رفتن های لوجان در راستای گنج با یک مردی که اسمش محمد بود و بیش از اندازه با ادب بود.-
حکایت هایی هم در باب زر می گوید که کمی خرافاتی ست برای حکیمی مثل خیام. مثلا اگر زن دیوانه ای طلا بپوشد خوب می شود.-  یکی از رسم هایی که هنوز هم پابرحاست 
آب طلا دادن به بیمار است برای قوت بخشدن به او. فکر کنم این کاری بود که خانوم فیلی یکی از همسایه هایمان انجام می داد.-
.
 انگشتری- 
در انگشتر پادشاهان باید الماس و یاقوت باشد. نخستن کسی که انگشتری درست کرد جمشید بود. یاقوت- اتش به آن کار نبقتد
الماس- از تشنگی باز می دارد.
.
جکایت- اسکندر خواب دید انگتشری دارد که نگین ندارد. تعبیر خواب- جهان همه ملک تو گردد اما تو از آن بهره ای نخواهی برد. 
سوالی که برام پیش میاد اینکه چطور؟ چگونه ممکن است.
.
2. جو
هم غذاست و هم دارو
راحت کاشت می شود و راحت انبار می شود. 
جو غذای پیامبران است. 
- آدم گندم بخورد و از بهشت اتاد. گندم را عذای او کرد و می خورد و سیر نمی شد. جو فرستاد. خورد و سیر شد.
.
3. شمشیر- انواع شمشیر و پادشاهان
4. تیر و کمان
بهرام گور که تیراندازی می کرد و پیامبر که گفته بود به فرزندان خود تیراندازی بیاموزید. 
5. قلم
انواع قلم 
قلم را مشاطه ی ملک خوانند و سفیر دل
نخسیتن کسی که دبیری کرد طهمورث بود.
حکایات قلم که مرگ و زندگی افراد را نجات می دهد و 
سپاهی که با نوشتن نون و اضافه کردنش سپاهاین از جنگ بازنگشتند و با یک نقطه ی قلم هزاران شمشیر و انسان و...
6. اسب
نام های گوناگون اسب- کمیت-شبدیز- زردرخش- زاغ چشم- ابلق- سیاهرخش- خرماگون- میگون- سیمگون-سمند
احترام به اسب
7. باز و شکار
- باز از عقاب کوچکتر است.
8. شراب
که بیماری کم کند و تندرستی بیاورد. فواید شراب
حکایات که گفته می شود اول بار در ممکت باغ شمیران پدید آمد. که جرعه ی اول ترش کرد. جرعه ی دوم طرب و سرود. جرعه ی سوم- شکوه پادشاه در نظرش تنگ امد.
.
9. روی نیکو
قصه ی سلطان محمود که پسر روی نیکو می گیرد- ماجراهایی از این دست که در رساله ی دلگشا بسیار است.
.
آنچه امروز مزه ی شربا می گوییم سابقا نقل گفته می شده. 
در پی نوشت داستان ها . اسامی حاکمان و حتی اسم ماه ها را تصحیج کرده است. 
مثلا داستان پیدایش شراب
در زمان جمشید که انگور بسیار دوست داشت خمره ای درست کرده بود برای زمستان. که سر خمره رفت دید زهر است و گفت نخورید. کنیزکی رنج دیده ریخت و خورد و از رنج زندگی رهایی یافت. 
.
فردوردین در پهلوی به معنای فروهر- ایزد نگهبانان
اردیبهشت به معنای بهترین راستی
خرداد- سلامت و کامل بودن
تیر ماه- فرشتگان درجه دوم- ستاره ی عطارد
مرداد- بی مرگی
شهریور- مملکت مطلوب
مهر- روشنایی مطلق و خدای آفتاب
آبان- فرشته ی نگهبان اب
آذر- فرشته ی نگهبان آذر
دی- اورمزد- آفریدگار- هرمز
بهمن- منش و نیک نهاد
اسفند- مظهر فروتنی و فرمانبرداری
.
پس از ایم دوازده ماه یکی به نام خداوند- دی و شش تا( اردیبهشت- خرداد و مرداد و بهمن و اسفند) فرشتگان درجه ی اول
و 5تای دیگر فرشتگان کوچکتر هستند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید