در این کتاب پیام ناصر مثل کتاب دیگرش- قوها انعکاس فیل ها با ارجاعات برون متنی رو به رو هستیم. ارجاعاتی که در سطح باقی می مانند و به نوعی به خورد داستان نمی روند. نقطه ی قوت کارهای او تلفیق فضای تخیل و واقعیت است. شاید بتوان در ژانر علمی تخیلی بگنجد که به هر حال سلیقه ی من نیست.
.
با نوسنده ای رو به رو هستیم که خانه ی تازه اش را خریده و در اتاقش نشسته است. این کتاب اوست- نمونه ی استفاده ی درست انگیزه ی روایت در متن داستان-
.
نام هر فصل به نوعی ارجاعی برون متنی ست. گربه ی شرودینگر که با ورود یک ریاضی دان همراه است و فصل بعدی تندیسی از جاکومتی که در دیالوگ ها یاسمن- دختری که کتاب سارق چیزهای بی ارزش را می خواند- و ریاضی دان جاری می شود.
.
فصل سوم- آمیتیس و باغ های معلق
.
در واقع کتاب میان نویسنده و خواننده- یاسیمن- تقسیم شده است. خواننده و نویسنده ساکن دو طبقه از یک آپارتمان هستند. نویسنده کتاب را می نویسد و شاهد ماجرای همسایه هاست و خواننده- یاسمین در حین خواندن کتاب بلند می شود و به زندگی اش می پردازد و از طریق راوی سوم شخص روایت می شود. یک هم پوشانی بی نظیر که کتاب واقعی ست و ماجراهای نویسنده اش که راوی نیز می باشد یا زندگی یاسمین به عنوان خواننده که در کتاب روایت می شود.
.
به نوعی سارق چیزهای بی ارزش شاید همان نویسنده ای ست که در آپارتمانش ساکن است و هر صدای کوچک و بزرگ و هر اتفاقی را می دزد و در کتابش می اورد.
.