رساله ی پر جبرییل گفت و گوی سالک و پیر است که به او علم خیاطی و علم حضوری اموزش دهد. علم ابجد به او می آموزد و می گوید: از جمله آواز پر جبرییل یکی تویی.
هر کلمه را روح است. جبرییل را دو پر است. یکی راست و نور محض است و دیگری چپ و نشان تاریکی.
هرچه در چهار ربع عالم سافل میرود از پر جبرئیل حاصل میشود.» عالم سافل یا ناسوت همین دنیاست. همهی امور این عالم معلول جبرئیل است. واضح است که در نظر اهل طریقت جبرئیل تنها ابلاغ وحی الهی به پیامبرانش را برعهده ندارد. او وظیفهای وجودی نیز برعهده دارد: ایجاد عالم سافل و آنچه درآن است.
قطعهی پایانی رساله: پس چون در خانقاه پدرم روز نیک برآمد در بیرونی (رو به عالم مجردات) ببستند و در شهر (عالم مادیات) بگشادند و بازاریان (اهل عالم غرور) درآمدند و جماعت پیران (عقول مجرده/ فرشتگان) از چشم من ناپدید شدند و من در حسرت صحبت ایشان انگشت در دهان بماندم و آوخ می کردم و زاری بسیار می نمودم سود نداشت.»
قصهی آواز پر جبرئیل سفر معنوی نفس آدمی است، داستان مشاهدات سالک است، که شباهتهای بسیاری با داستان پرندگان دارد