فصل دهم. شخصیت و خود در روایتنویسنده ی نهفته
.
" شعوری که مخاطب می تواند با تکیه بر آن روایت را تفسیر کند. نویسنده ی نهفته است."
می گویند جایگاه نویسندگان در مقام تفسیرگر ضعیف ترین جایگاه است. او نه می تواند ادعا کند مانند منتقدان از متن فاصله دارد ونه می تواند وانمود کند همان کسی ست که هنگامنوشتن بوده."
نویسنده ی نهفته همان شعوری ست که روایت را توجیه می کند.
.
کم خوانی و بیش خوانی
کاملا طبیعی ست که جز به جز نوشته های یک رمان خوانده نشود و دچار کم خوانی شود.. یکی از شکل های جالب کم خوانی اثر تقدمی ست که معمولا در ذهن مان الویت را به نخستین برداشت می دهیم.
.
بیش خوانی. ما خوانندگانی با پیش زمینه ها و تداعی های مختلف و ترس ها و امیال گوناگون هستیم.
.
کم خوانی وبیش خوانی در راستای پر کردن شکاف های موجود روایت گام برمی دارند. و به همین دلیل تفسیرهای چندگان به وجود می آید.
.
سه خوانش
.
خوانش قصدگرا- نویسنده ی نهفته که در راستای همین خوانش است. در تناسب با نویسنده ی نهفته
.
خوانش نشان یاب.
معمولا با اطلاعات پیرامتنی همراه است.
.
" روایت راهی برای شناخت خودمان است. فقط به واسطه ی روایت است که ما خود را به مثابه موجوات فعالی در بستر زمان می شناسیم.
.
روایت راهی ست برای شناخت خودمان. فقط به واسطه ی روایت است که ما خود را به مثابه موجودانی فعال در بستر زمان می شناسیم. حتی دانشمندان که ما را بررسی می کنند فرم روایی می پندارند ما را.
.
شخصیت و سیر وقایع جدایی ناپذیرند. هنری جیمز می گوید یاد گیری هنر رمان به این صورت نیست که ابتدا شخصیت را خلق کنیم و بعد سر وقایع را طرح ریزی کنیم. شخصیت ها و سیر وقایع در نهایت تمیزناپذیرند و هر دم در یکدیگر می امیزند.
.
شخصیت ها در ذهن نویسنده حیاتی قدرتمند دشانه اند ومیتوانند در خلال نوشتن نویسنده را غافلگیر کنند. – ایده-
.
خودزندگی نامه نوشت و روایت های معطوف به خود- روسو و اعترافات آگوتسین و سارتر و...
مهم این است که هدف چیست.
رابرت شیلدرز اهل ایلت تنسی. کشیش که در سن 91 سالگی از دنیا رفت. او دفترخاطراتی از خود به جا گذاشت که 37 میلیون واژه داشت در 91 جعبه و تک تک ارهای خود را در هر لحظه و بیدار شدن ثبت کرده بود.
.
.
فصل داستان و ناداستان
.
روایت های غیرداستانی جاذبه ای دارند که داستان ندارد. بر پایه ی واقعیت اند. روایت های واقعی پرطرفدارند و مخاطبان در آن ها ضعف های هنری را نادیده می گیرند.
.
به نظر می رسد یا روایت داستانی داریم یا غیر داستانی.روایت میانه ای وجود ندارد. به همین دلیل ارجاع به واقعیت در ناداستان نخستین قانون داستان را می توان نادیده گرفت- اینکه نمی شود نویسنده را با راوی یکی دانست.
.
تفاوت داستان و ناداستان در کارکرد اجتماعی ان هاست. ما از ناداستان انتظار داریم به بهترین شکل ممکن حقیقت رخدادهای واقعی را منتفل کند. به علاوه ناداستان نمی تواند همه ی شگردهای ادبی را استفاده کند.
.
حقیقت داستانی بیش از هر گزاری نوعی انتزاع فلسفی ست. حقیقت داستانی لزوما حقیقت ندارد. حقیقت داستان را در ناداستان هم می توان پیدا کرد.
به بیان دیگر هر روایت داستانی ایده هایی درباره ی جهان دارد که چندان هم از درون جهان نیامده اند.
.
در کلمه ی هیستوری استوری هم نفهته است. به عبارتی تاریخ و قصه از یک کلمه استفاده کرده اند. شاید بتوان گفت تاریخ واقعا در گذشته رخ نمی دهد. بلکه باید منتظر ماند تا کسی گذشته را روایت پردازی کند.
.
.
روایت به یک معنا هنر آفرینش و درک یک دنیاست. تشکیل شده از فضای زمانی و مکانی و احوال درونی شخصیت."
.
گاهی دنیای راوی و دنیای داستان در هم آمیزد و روایت پریشی ایجاد می شود.
.
پیکار روایی- مثل فیلم راشامون کوروساوا
.
خواندن روایت به معنای پر کردن شکاف ها و جاهای خالی ست.
.
قصه ی اودیپ وبرداشت های مختلف- خود اسطوره و داستان پر از جذابیت است.
اودیپ به معنای پای متورم است. زیرا وقتی فرزند پادشاه به دنیا می آید به پای او میله ای آهنین فرو میکنند و او را به چوپانی می سپارند تا کودک را در کوهستان رها کند وچوپان دلش نمی آید و...
.
جدال این قصه را اغلب کشمکش بین اودیپ و سرنوشت ش می دانند.
.
نکاه ارسطویی کارکرد قصه را تراتژدی در راستای برانگیختن حس ترحم و ترس با هدف پالایش احساسات و کاتارسیس می داند.
.
فروید- از جهت کشتن پدر و خواستن مادر قصه را دارای اهمیت می داند.
.
پراپ کشمکش تاریخی را می داند. تکلیف پادشاهی که بر اساس نسب مادی معین می شود و نظام جدید...
.
لوی استراوس- انسان شناس معروف. خوانش ساختارری و هم زمانی قصه به جای خوانش اساطیری آن . قصه ی اساطیری را مکان مند کرد تا به تفکر موحود در ان دست یابد.
.
ادامه دارد هنوز
راوی را نباید با نویسنده ی نهفته اشتباه گرفت. راوی ابزاری ست در دست نویسنده که با استفاده از آن قصه اش را روایت می کند. راوی های ناموثق هم داریم.