خصوصیت بازر این مجموعه داستان، فضاها و موضوعات متفاوت که سعی شدشه در هر داستان تفکیک شود. از داستان هایی که دوست داشتم.

جلال الدین افضل اصفهانی. که قبلا در همشهری داستان خوانده بودم. نوعی تلنگر وتغییر موقعیت در انتهای داستان که با روشنگری همراه است.

" مصاحفه و معانقه و همدردی ادم هایی که با آن ها قرابتی نداشت."

"نوک عصایش را از محدوده ی آفتابی ایوان بیرون کشید."

"پنجره های گره چین چوبی چندگوش، شیشه های رنگی داشت."

.

داستان نگهبان ساعت یک- عالی بود. یک سیر دروانی رویاگون در داستان وجود دارد. یک سوژه ی قوی و فضاسازی تازه. رودخانه ی مرزی. پیرمرد آشپز. نگهبان قرارگاه.

"قاعده، قانون یا منطقی در کار نیست. پیرمرد آشپز می ترسد با هر کسی هم کلام شود دقیقه ای بعد او را مرده بیاید."

" دم دست ترین چیزها مرگ است ودورترسین چیزها آرزو."

.

داستان انگشت گمشده عالی ترین. خیلی عمیق بود این داستان. اشاره به تخم کینه را کاشتن و ادامه دار کردن رفتاری نادرست در شهر وزندگی شهری و  رفتار با مردم با بازگشت نمادین انگشت.

"تعداد سربازهای دور گیوتین که زیاد می شود صدای اعتراض بلند می شود که چیزی پیدا نیست. تماشاگر بودن."

.

داستان "معلوم نیست کجا"- عوض کردن زوایا خیلی دقیق و با ظرافت در این داستان انجام شده بود.

جهرمی می توانست بنا باشد در شهرستان خودشان کار گچکاری دیوارنماها را انجام دهد و حالا در اینجا که معلوم نیست کجاست در یک هزارم لحظه،آخرین بازدم را به همراه یادی عجول از دختر و مادر و زن زیبایش از دست می دهد."

.

داستان رسول خیوه ای-

"دستمال گلدوزی شده ی عنابی رنگ"

"قورخانه"

"گرام می چرخد. قمر می خواند. دو قمری شانه به شانه روی مبل دونفره، دوگام پیشتر از آپاراتچی می نشینند. این صدای نرم عصاست که بر فرش می کوبد."

"کنار سقالخونه ی اسمال طلایی."

"نمایشتگاه خطش . پیرمد هفتاد ساله یه ذره هم دستش نمی لرزدی."

 

داستان های "یاغی" و "الیاس" و "رضا رزم" و "شبی از سال سی" بیشتر به خاطره نزدیک می شوند و از چهارچوب داستان خارج می شوند.  در داستان شبی از شب های سی نثر مسجع و شاعرانگی بسیار پررنگ است. خورشید شوخ بهار. سایه های نورس. آفتاب ملیح. بوی نم خاک. دالان خاطراتم.

داستان الیاس در فضای روستا و با ادبیات روستایی اتفاق می افتد. در این داستان در صفحه ی 120 کتاب یک جمله وجود دارد که بعد از شش خط به نقطه می رسد. در پایان داستان به شیوه ای پروضوح، نتیجه ی اهلاقی در باب زندگی در روستاهای مرکزی ایران گفته شده است. به نوعی نزدیک و شباهت به نتیجه ی اخلاقی دارد.

داستان "نامه ها" و "پیرزن مرگ" فضای سورئال و شاعرانه.

 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید