از معجزه ی جمله ی "نمی دانم." می گوید.
او با دویست شعر، برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات است.شاعر لهستانی. حیف که شعر را نباید به ترجمه خواند.
.
"این باغ فقط از یک دانه بارور می شود. این معجزه.
یک معجزه که هر اسمی میتوانی رویش بگذاری
امروز،خورشید ساعت سه و چهارده دقیقه طلوع کرد."
.
"خواهرم شعر نمی نویسد.
و احتمال ندارد یک دفعه نوشتن شعر را شروع کند.
سوپ های فوق العاده ای درست می کند بدون اینکه تلاش زیادی بکند."
.
"در رویا کسی که تازه مرده است هنوز زنده است و در سلامت کامل و در اوج جوانی و سرزندگی اش.
دنیای واقعی جنازه را پیش رویمان می گذارد.
دنیای واقعی
شوخی ندارد."
.
" تاریخ تعداد مردگانش را رند می کند. هزار و یکنفر تبدیل می شود به هزار نفر.
گویی آن یک نفر هرگز وجود نداشته. یک جنین خیالی، یک گهواره ی خالی"
.
مونولگ سگ یکی از بهترین ها بود.