شروع سرمست کننده و ایده های کتاب در باب شهر ومختصات آن ، در هم آمیختگی آن با مدرنیته و بررسی سیگار، ترافیک، مرگ، مترو،موتورسکیلت و... در این ساحت یکی از جذابیت های فوق العاده ی خوانش این کتاب بود.
.
" مدرنیته همراه شکست ها و همه ی کامیابی هایش در تجسدیافته ترین شکل خود یعنی شهر، بروز وظهور می یابد. شهر درواقع کالبد مدرنیته است. مدرنیته به مثابه ی نوعی تجربه مستلزم شناخت اجزا و عناصر زیست شهری ست."
.
"پیکربندی یا فضامند کردن تاریخ، بهتر از هر جای دیگری در شهر نمود پیدا می کند."
.
"شهر و مدرنیته ی متناقض و وضعیت های متعارض" "مهمترین عامل در خلق حس پارادوکسیکال عشق ونفرت به شهر ومدرنیته."
.
"بنابراین انسان کلان شهر به دلیل نبود روابط آشنا و سایقه دار با همگان به شیوه ای حسابگرانه برخورد می کند."
.
"از این منظر مدرنیته امری بی واسطه نیست که به ذات موجود و قابل تشخیص باشد بلکه واسطه هایی نظیر فرد، تکنولوژیوفردیت و...دارد و میانجی هایی همچون فرد، کافه،پرسه زنی و خانواده و ...سعی در شناخت کلیتی دارد که به دید لوکاچ در شهر از بین رفته است."
.
والتر بنیامین:
خلاقتیت در شهر و خیابان می روید نه در مزرعه. حتی ایده ی هایدگری بازگشت به طبیعت برهنه همدر خیابان زاده شده است.
به دلیل ماهیت پارادوکسیکال،ایده از دل منطق دیالکتیکی امکان می یابد که اساسا چیزی جز سنتز نیست.
.
ترافیک و گوش دادن به موسیقی های تند برای از بین بردن روند کند و بالا بردن سرعت در شهر
.
موتور در دهه های مختلف معانی گوناگونی داشته در ایران. رزمندگان وحزب الااه. ترور. فقر اقتصادی.
.
از ایدئالیسم اتوپیایی انقلابی به سمت رئالیسم انضمامی جامعه ی ایران در سه دهه.
.
مترو. تغییر رابطه ی رمزگونه ی انسان با زمین. مرگ در زمین. گنج ها در زمین.
.
"زمین با مترو رمززدایی می شود و آسمان با هواپیما وجت."
.
کافه به مثابه ی پاتوق. گفت وگویی فارغ از نهاد
.
پاساژها. پرسه زنی وخرید نکردن
.
سیگار. معاشرت اجتماعی و دوستی. مظهری برای آزادی زنان و مقاومت در برابر دنیای مردانه
.
مرگ- ندیدن مردگان و دورشدن از شهرها. مرگ وتبدیل شدنش به امری غیرقابل باور و به یکباره
.
" بالاخره حسن این حرفه این است که مردگان، شریف ترین و رازدارترین مردم دینا هستند و هرگز دیده نشده از پزشکی که آن ها را کشته است گله و شکایتی داشته باشند."
.