به نظرم سطح داستان نویسی در سال 80 خیلی پایین بوده که این کتاب جایزه ی گلشیری را می برد. اما چند داستان خوب ولذت بخش هم در کتاب وجود دارد.
.
داستان کامواهای رنگی- یک داستان خوب که در آن به یک موضوع خاص- ازدواج یک سیاه با یک ایرانی پرداخته وبه نوعی آشنایی زدایی با خود دارد.
.
"دریا گفت نامزدش هنرمند است و نمیخواهد ارتباط ش با وطنش قطع شود."
.
داستان مسافر سیر داستانی خوبی داشت اما من به درستی درک نکردم که انتهای داستان آیا به معنای تلفیق سوریال در واقعیت فضای داستانی ست؟ یا به نوعی دو پایان بندی در انتها در نظر گرفته شده است؟
.
سانس آخر وبوی توت فرنگی هم از داستان های متوسط مجموعه هستند. 
داستان بابای نورا- که از روی ان فیلم دیشب باباتو دیدم آیدا ساخته شده است بسیار الکن بود. من فیلم را ندیدم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید