سپیده سیاوشی داستان نویس است. خواندن این مجموعه این تبحر را ثابت می کند و چه خوشحالم که بالاخره از یک فارغ التحصیل ادبیات، کتاب می خوانم.
.
داستان اول آغوش کهنه ی خانه- یکی از داستان های دقیق- سفر و امدن به ایران و خبر مرگ برادر که شش ماه پیش فوت کرده است.
.
"دیوونه اید همتون. الان از همه چی عقبم. باید بهم می گفتید. الان حتی نمی تونم راحت گریه کنم. از کی باید بخوام برم سر خاک"
.
داستان ها دقیق و کوتاه هستند بدون اضافات احساسی و رومانتیک. بسیار خوب پرداخت شده اند.
.
داستان جایی دور از من
که بسیار کلیشه زدایانه است. مادری که احساس مادری ندارد و بچه اش را دوست ندارد.
"یعنی قرار است من هم یادم بماند تمام مادری ام را؟"
.
داستان از دیگری. رابطه ی بیمار روان پریش و دکتر اما برعکس شده. داستان موقعیت
.
داستان درد غریب
داستان مادری که نگران دخترش است که از سر قبر بلند نمی شود و چهار روز است غذا نخورده.
.
"دختر را با چادر بسته به کمرش. دارد با احتیاط از سراشیبی پایین می آید."
.
داستان نگفتنی یک داستان و ایده ی خوب برای فیلم کوتاه. پر از تعلیق
.
"اصلا شما می دونید این داره جدا میشه؟ ازمایش هاشو دیدم دفعه ی قبل. نمی تونن انگار."
.
داستان نیمه باز، نیمه بسته
یک ایده ی درخشان از دوقلوها آیه و آوا
.
دریا نیست،هواست.
ایده ی مهاجرت و پشیمان شدن در لحظه ی رفتن.
.
"چه ربطی به غیرت داره؟"
"خوب جوون به این رشیدی عارت نمیاد یه هفته تو موتورخونه مچاله شی؟"
.فهمیدم مرز باریکی ست بین ترس و عار
.
"باید به مامان زنگ بزنم. مامان نمی پرسد برای چی برگشتم. همین که برگشتم برایش کافی ست."

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید