
یکی از کتاب های بسیار دوست داشتنی که خواندم. لذت سطر به سطر
.
در باب من: شوری سرخ است.
.
" باید بین شاخه ها صدایی شنیده شود. صدای فریادی گنگ همراه با زوزه ی آرام باد."
.
کتاب در 21 بخش با تیترهای کوتاه کوتاه نوشته شده است. از زبان دختری که کور است و همراه با مادرش در دروازه دولت زندگی می کنند. فضای خانه با عطر گیاهان دارویی و قصه ها و کتاب ها که تنها داراریی آن ها می باشد.
لحن و فضا شبیه کارهای ابوتراب است.
.
"خون شور است. گل سرخ شور است. زرشک ترش و شور است."
.
"در تاریکی بوها اهمیت دارند. بوی تلخ گیشنیز،بوی تند نعنا."
.
"ترکیب آرامش بخش ترین چای جهان. اکلیل الملک"
.
"مادر همیشه می گوید معنای جهان در تن است."
.
"اخرین تصویرم از جهان، بوته ی عاقرقای سفیدی ست که در پنج سالگی دیدم."
.
"اما در حقیقت قیافه ی پدر آخرین تصویر است. هیچ پدری در جهان، دختری را که نمی بنید نمی خواهد."
.
"اگر می خواهید انسانی آزاد باشید هر روز آزادی را فتح کنید. اول در خانه و بعد در جهان."
.
"تنهایی یز پری ست و همزمان خالی ست. گاهی ارغوانی ست. آدم را فرا می گیرد. می ریزد پشت پلک ها، زیر گلو، روی شانه ها."
.
"کلمات نجات دهنده اند. فکر می کنم خداوند چگونه می تواند کلمه باشد."پ
.
"خوی آخرین جایی ست که در جهان دیده ام. اسب سواری کردن با پدر در باغ های خوی زیباترین تصویر جهان است."
.
"مادر در تن من ادامه دارد."
.
"دیگر مهم نیست بورخس یاشم یا نباشم. در روحی شریکم که بورخش هم بخشی از آن است."
.
"مادر می گوید از درخت که بالا بروی بخشی از آن می شوی. می گوید بهترین و بدترین اتفاق زندگی اش همان بالای درخت افتاده."
.
"یاد گرفته ام وقت انجام کاری همه ی وجودم را صرفش کنم. فرقی ندارد چای خوردن باشد یا ریختن روغن توی قیف یا زالو انداختن."
.
"این کار لذت بخش ترین کار جهان است. زالوها می میمرند و قطعا خون من است که می رود به خوردخاک."
.
"جهنم در انقطاع خیال تویست از اینکه می توانی پرنده شوی."
.
"به صدای عبور خون در خرطوم زالوها گوش می دهم."
.
"در واقع جهان بیرون به مرور در من به جهان درون تبدیل می شود.ساخته ی قدرت خیالم."
.
"درختی که با این همه ساخت و ساز خانه های جدید هنوز قطع نشده،نماد جاودانگی خانه است."
.
"جوشانده ی هوفاریقون"
.
"بوی کتان، بوی عشق."
.
"می گویم مادر از تو متنفرم. دلم می خواهد طوری دیگر زندگی کنم. دلم می خواهد جهان را ببینم. دلم می خواهد با خاله اعظم زندگی کنم. سوار کشتی بشوم. لباس بخرم."
.
"می گویند جایگاه روح، غده ی صنوبری ست. همه ی ما سه چشم داریم. یکی اش درون جمجه است و درست در فاصله ی دو نیم کره ی مغزمان یا در همان غده ی صنوبری ست. می گویند باز شدن این چشم صدایی شبیه شکستن شاخه ی خشک دارد."
.
"خیال بزرگترین موهبت هر انسانی ست. ادم ها یکدیگر را به توهم ساختن جهانی بهتر می کشند اما جهان به هیچ وجه بهتر نمی شود. در جهان خیال اما می توان صاحب همه چیز شد."
.
"جهان نجات دادنی نیست."
.
"خارشتر، آویشن، رازقی، بابونه و تخم شاهی و قدامه ی شیرازی، خشخاش، کوکنار ،ضمع در خت کاج، دانه ی ثمر صنوبر،مریم نخودی کوهی،افشره ی سیماهنگ،اسطوخودوس، ،تاتوره،رازیانه،آویشن، سنبل الطیب"
.
"اگر را باید از جهانم حذف کنم."
.
"پاره ای از تنم به زن بودن خورشید آگاه است."
.
"در این جهان چیزهایی ست که هیچ وقت نمی شود کامل گفت شان. چیزهایی که وقتی به کلمه در می آیند از ابعادشان کاسته می شود."
.
"بیست و ودو ساله ام و سال هاست ساکن برزخم."
.
"مادر بود با بوی نعنا و نارنج و یاس وحشی..، مادر، مهربان ترین شبحی ست که می تواند از کنار ادم بگذرد و به یادش بیاورد که در جهان هیچ چیز برای ترسیدن نیست."
.
"صدای شیخ گرم و آرام است و رگه هایی دارد از نعنای وحشی"
.
"جهان بوی آب و اکالیتوس مانده و بذر کتان می دهد."
.
"صدای نفس کشیدن مادر را پشت چشم هایم می شنوم."
.