
صدای بال سیمرغ اولین کتابی بود که از زرین کوب خواندم. کتابی که به عشق عطار نوشته بود. با سوتفاهمی از بیسرنامه که یکی بدون سر راه می رود و شعر و حکمت می خواند و عاشق است و.. اما این کتاب متعلق به عطار نیست و به او نسبت داده اند.
.
مرگ اندیشی عطار که به دلیل شیوه ی زندگی پر از مرگ و جنگ او بوده. او در کودکی و در پیری با حمله ی مغولان و غزنوی ها درگیر بوده.
.
منطق الطیر را یک اودیسه ی روحانی معرفی می کند که سیر در مقامات و احوالات سالک را بیان می کند. یک سیر صوفیانه که انگیزه ی آن چیزی جز جاذبه ی عشق که همه ی ذرات عالم را طالب نیل به کمال می رساند نیست.
.
قصه ی سارخک و درخت چنار که پشه روی درخت می نشیند وقتی بلند می شود از چنار عذر زخمت می خواهد درصورتکیه که اصلا وجود پشه بر چنار روشن نیست. یعنی ناچیز است و پشه خودبزرگ بینی دارد.
لحن قصه طنز است و در مصیبت نامه ی عطار امده است.
.
انگار اگر اوقات خود را به نوشتن نمی گذراند از آتش درون می سوخت.
در شعر عطار طبیعت بیش از سایرین روح و حیات دارد.
داستان ققنوس را بسیار دوست دارم. ققنوس جفت ندارد و تنها زندگی می کند. وقتی به مر گ نزدیک می شود نغمه و آوازی سر می دهد که سایر پرندگان هم با او همراهی می کنند و می خوانند. به وقت مردن به جست و جوی هیزم می پزدارد و هیزم بسیار اطراف خود جمع می کند و نوحه سر می دهد. یک نفس بیش از عمرش باقی نمانده که بال و پر بر هم می زند. از میان بال او آتشی می جهد و در هیزم می گیرد و همه چیز را می سوزاند و از میان خاکسترهای هیزم، ققنوسی جدید متولد می شود.
.
در میانه های خواندن کتاب داشتم با خودم زمزمه می کردم که درد و درد و درد است عطار. صفحه را ورق زدن. دیدم دقیقا نوشته درد و درد و درد که هرگز از زبان عطار نمی افتد. این درد جسمانی نیست. در همه ی اجزای عالم است. درد شوق طلب است.درد دورافتادگی از کمال است. درد در انسان اندیشه ی طلب برمی انگیزد.
در ایران سعید نفیسی و بدیع الزمان فروزانفر، عطار را دنبال کرده اند.
.
.
یک داستان خوب هم خواندم.
ابر صورتی علیرضا ایرانمهر.
این روزها کتاب داستان های کوتاه تحلیلی را می خوانم. خوب اند برای یادگرفتن اما نه برای لذت بردن.