
سه داستان خوب و یک داستان نصفه خوب داشت.
داستان های خوب
" در هوای گرگ و میش" " مسافر" " میهمانی خانوادگی" و داستان نصفه خوب" خاطرات غمناک زندگی"
چیزی که در اکثر داستان های مجموعه به چشم می خوره شروع نسبتا خوب و بعد واماندگی داستان وسط جزییات بیش از اندازه زیاد و غیرضروری و بی سر و ته تمام شدن است. یعنی گیرکردگی به معنای واقعی کلمه در داستان ها مشهود است.
.
درمورد داستان های " گاهی وقت ها حالم را بپرس" " قضاوت درباره ی عشق" " ان بیرون در تاریکی" " مرغ دریایی" صرفا به توصیف و جزییات و فضاسازی برمی خوریم.
.
در همه ی داستان ها شخصیت های اول می خندند به مثابه ی مکانیزم دفاعی که نشان می دهد نویسنده به خوبی از پس نگاه کردن به شخصیت ها برنیامده و با عجله همه را از روی دست هم ساخته است.
اسم آقایی که در داستان اول ظاهر می شود" آزموده" است.
.
داستان در هوای گرگ و میش سعی شده با دقت مادری را بسازد که تنها است و شلخته است و حال و هوای خودش را دارد. یک جا خیلی به یکباره زاویه ی دید راوی عوض می شود.
" ابری که از صبح توی آسمان پرسه م زد بالاخره شروع به بارش کرد."
به عنوان مثال در راستای جزییات بی کاربرد در داستان داریم" دستمال را از جادستمالی کدوشکل بیرون اورد." کدوشکل بودن جادستمالی واقعا چه کمکی به پیشروی روایت و فضاسازی داستان می کند؟
.
نکته ی بعدی اینکه همه ی مادرهای داستان سیگاری هستند. یعنی بازهم نویسنده یک مادر را برای داستان های متفاوت استفاده کرده.
.
" پدرم الزایمر دارد هرچند زنم می گوید نباید این کلمه را در حضور دیگران به زبان بیاورم."
یکی از بهترین داستان های آلزایمر که خوانده ام. " رابین و بتمن دعوا می کنند" نوشته ی استیون کینگ
.
" علایم بیماری ست همان ها بود که بیماران دیگر هم تجربه می کنند. گم کردن لوازم شخصی، از یاد بردن عادات روزمره، به جا نیاوردن اطرافیان و اعضای خانواده و دست آخر از یاد بردن همه ی سال های عمر"
در این داستان " ان بیرون در تاریکی" موقعیت خیلی خوب بیان شده اما خبری از داستان و روایت و گره در کار نیست.
نمی شود هم اثر را مدرن یا پست مدرن دانست تا از این نکان چشم پوشی کرد.
.
داستان مسافر از این جهت که نوعی هالوسینیشن در خودش داشت، خوب بود. اما در این داستان های نکته های ریزی گذاشته شده بود و به ان پرداخت نشده بود. یعنی گره هایی نه برای باز کردن. صرفا برای حضور
.
داستان مهمانی خانوادگی سعی کرده فضاهای متفاوت ادم های یک خانه را نشان بدهد که من را به شدت به یاد نمایشنامه ی " خانه" نغمه ثمینی می اندازد. یک اثر بدیع و کارشده.
" مینو روی کاناپه نشست و کلید زد. گوشی اش را برداشت و لبخند زد. بابا به بیرون خیره شده بود. مامان سرش را چرخاند و به در نگاه کرد. انگار که قرار است میهمانی سرزده در را باز کند و وارد شود."
.
خاطرات غمناک زندگی یکنواختی و شک و وسواس فکری یک زن را نشان می دهد.
.
درباره ی نویسنده:
مهندسی الکترونیک در دانشگاه سیستان بلوچستان خوانده و کارشناسی ارشد پژوهش هنر دانشگاه آزاد
. داستان در هوای گرگ و میش نامزد جایزه ی جلال آل احمد شده است.