
کتاب داستان کوتاه در ایران جلد اول را در حالی تمام کردم که به خودم قول داده بودم کمتر بخوانم و بیشتر تامل کنم. به طرز خوره وار معتادگونه ای کتاب می خوانم این روزها و این را از این جهت نمی گویم که پز بدهم. اتفاقا ناراحتم می کند. من را می برد به خلسه ی دروغین مفید بودن و غرق شدن در خواندن و خواندن و کمتر اندیشیدن و کمتر خراشیدن فکرها و نوشته ها... یک جمله ای دارد انیشتین که او اول پایان نامه اش نوشته و همیشه هم به من یادآوری می کند. یک جمله ی خوب کلیشه ای پرمغز. جمله اش این است که عادت های تبلی خواندن و خواندن است یا یک همچین چیزی.. نه بهتر است اصل جمله را پیدا کنم.
Any man who reads too much and uses his own brain too little falls into lazy habits of thinking.
پیدا کردم. این جمله از یک جایی به بعد من را به فکر فرو برد. من فهمیدم خیلی وقت ها زیاد خواندنم از یادگیری و چلنج با مغز خارج می شود و می رود توی مرحله ی تنبلی . به خودم قول دادم که این کتاب را تمام که کردم کتاب تازه ای شروع نکنم اما صبح دستم رفت به کتاب " سه شنبه ها با موری" و تقریبا دو سوم ش را خواندم. راستش خیلی هم کیف داد. اینجوری زیر قول هایم می زنم. شرم آور است.
.
از کتاب بگویم که داستان های کلاسیک و ناتورالیسم را در خود داشت. داستان هایی با تم آدم هایی در جبر گیرکرده . ادم ها ی فقیر و فرودست... داستان هایی با فضای روایت و پیرنگ پررنگ...
.
داستان خاکسترنشسن ها که در محله های فقیرنشین قم می گذشت از غلامحسین ساعدی نویسنده ی داستان گاو اولین داستانی بود که می خواندم. داستان سبز مورد را دوست داشتم و با یک نویسنده ی تازه آشنا شدم به اسم شهلا پروین روح. زندگی نویسنده هم درخور توجه بود و من هم طبق عادت فوضولی رفتم همه ی نویسنده ها و زندگی هایشان را بالا و پایین کردم.
.
شهر کوچک ما احمد محمود را زیاد دوست نداشتم. فضای گرم و شرجی و فقیرانه ی جنوب ایران که پر بود از جزییات فضاسازی کمی حوصله ام را سر برد.
.
داستان مرد محمود دولت آبادی را هم خواندم.
.
تش خند حسن بنی عامری. این داستان را هم دوست نداشتم و نتوانستم به خوبی ارتباط برقرار کنم. در کل متوجه شدم داستان های مدرن روح من را بیشتر از داستان های روایت گونه می برد. یک چیز دیگر ار هم فهمیدم. اینکه او بیشتر دل به روایت و داستان و کلاسیک می بندد و من به ذهن و شخصیت بازی و قصه های خیال. مثلا دوباره و هزار باره می توانم داستان باغ تابناک محمد کشاورز و درخت گلابی را بخوانم و از خوشی بمیرم.
.
داستان عروسک چوبی صادق چوبک که پر از تلخی و زجر بود و مردن بچه ای در سرما با عروسکی که برای فروش با خودش به همه جای شهر می برد.
.
چنگال صادق هدایت خیلی داستان خوبی بود. پر از تیزبینی این نویسنده.
.
داستان تولد اسماعیل فصیح.
داستان زندگی نویسنده را خواندم که پر بود از تلخی و دردو رنج
.
چهارراه هوشنگ مرادی کرمانی
.
داستان اجاره خانه ی بزرگ علوی پر از فضاسازی و پرداخت جزییات
.
دفترچه بیمه جلال آل احمد
.
همراه اهنگ های بابام علی اشرف درویشیان
.
مارافسای عبدالرحیم احمدی
یکی از بهترین داستان های این مجموعه
.
این سرما مرا می کشد
مهدی رجبی از زبان یک شیرین عقل داستان روایت شده.
.
زل زدن به آفتاب محمدرضا گودرزی
یکی از متفاوت ترین داستان های این مجموعه
.
مکان و زمان و زاویه دید در داستان های ریالیستی و ناتورالیسی. شخصیت و شخصیت پردازی در داستان های ریالیستی. توصیف در داستان ها که گوشه ای از زندگی ست و دقیق بازنمایی می شود تا داستان توهمی از واقعیت باشد. پیرنگ در داستان ها. نثر داستان ها و زبان محاوره...