
کتاب را در سبزترین جاده های جهان می خواندم. در دهکده ی آمیش ها که دوست داشتند به زندگی نیاکان شان به اسب ها و گاوها و به دست هایشان وابسته باشند. کتاب را چسبیده به شیشه ای می خواندم که از جاده های تنگ و باریک پر از گاو و اسب و درخت های پاییززده می گذشت. درخت های تا نیمه سرخ و هنوز دل به تابستان داده. کتاب را می خواندم و خانواده ی 7 نفره ای را می دیدم که با قایق های کوچک بادی شان توی دریاچه پارو می زندند. قایق هایشان رنگ به رنگ بود و بچه های کوچک تر قایق های زرد و قرمز داشتند. شبیه یک دریاچه ی خانوادگی کوچک بود که رو به روی خانه ی روستایی شان بر پا بود.
.
دوباره کتاب را می خوانم. کتابی از نویسنده های مهاجر که به زبان انگلیسی نوشته اند ونوبل گرفته اند. نویسندگانی از هند و چین و صربستان و...
.
داستان اول ایمی تن را دوست نداشتم. یعنی تا یک جاهایی گرم و ساده و صمیمی پیش رفت اما به یکباره به رویا دچار شد که نمی چسبید انگار به فضای داستان.
.
داستان هنر آشپزی و پذیرایی از مارگرت اتود که در اتاوا به دنیا امده است همان شهر سرد خاکستری که در ماه می به طرز عجیبی شکوفه های صورتی داشت و قشنگترین بهار را از آن خود کرده بود.
اتود در این داستان یک موضوع خیلی ساده و روزمره را دستمایه ی داستان خود قرار می دهد.
.
خانواده ی مصنوعی نوشته ی ان تایلر زن تقی مدرسی نویسنده ی ایرانی بوده. این یکی از بامزه ترین چیزهای خاله زنکی ادبیات بود که این روزها درگیرش شده بودم. ازدواج آن دو و دو دخترشان به نام های تژ و میترا که هر دو در امریکا نویسنده و هنرمند هستند.
داستان های ان تایلر در فضای بالتیمور می گذرد. شهر بندری که پپر از گرافیتی بود و من از آن خاطره ی یک موزه ی عجیب غریب را دارم. یک موزه ی داخلی و خارجی با فضای حیاط و درخت های خشک...
این داستان یکی از عمیق ترین داستان هایی ست که به کنه زندگی ساده ی خانوادگی رفته و به جزییات انسانی پرداخته. خیلی با دقت نگاه می کنه این نویسنده.
شروع داستان
" می دونستی من یه دختر دارم؟" این اولین جمله ی کاملی بود که مری به او گفت."
.
داستان آدم های مشهور اورحان پاموک
داستان های پاموک ترکیه ای برای ما خیلی آشناست. فضای خاورمیانه و گیر کردن بین سنت و مدرنیته و اسم ها و حضور مسجد و معماری های شبیه به ایران
. این داستان زیادی طولانی می شود در صورتیکه می توانست ضربه اش را در اواسط داستان وقتی مادر می فهمد پدر برای همیشه به فرانسه رفته است تمام کند.
.
سخنرانی نوشته ی آیزاک باشویس سینگر
از این نویسنده کتاب دیگری هم خوانده بودم به اسم یک میهمانی یک رقص
نویسنده ی یهودی که به زبان ییدیش می نویسد و در نیویورک زندگی می کند و لوکیشن بیشتر داستان هایش در خیابان برادوی می گذرد.
داستان سخنرانی که سفر نویسنده با قطار از نیویورک به مونترال می رود و در این سفر همه ی گذشته اش را به یاد می آورد. کوره های آدم کشی یهودی ها و.. ماجرایی که در ادامه ی سفر مثل یک ضربه رخ می دهد.
.
داستان جدایی ها نوشته ی جان لورو
که بازی فرم داستانی نویسنده ی بوستونی با قصه ست. بازی زمانی و عقب و جلو کشیدن زمان
.
بتمن و رابین دعوا می کنند نوشته ی استیون کینگ نویسنده ی بست سلر آمریکایی
داستان آلزایمر پدر و دور شدن از زندگی و خاطره و هویت ش و یک موقعیت که دوباره پدر و پسر را به هم بازمی گرداند. داستان هویت و خاطره...
.
داستان دفتر کار آلیس مونرو نویسنده ی کانادایی
شروع خوب داستان" راه حل زندگی ام یک روز عصر که پیراهن مردانه ای را اتو می کشیدم به ذهنم رسیدو ساده بود."
.
من این تیکه ی داستان رو هزار بار تجربه کردم. دیوانه کننده ست توجه به این راز پنهان
" ولی حالا می رسیم به افشاگری ای که برایم آسان نیست. من نویسنده ام. انگار یک جای این حرف ایراد دارد. زیادی گستاخانه است. دروغ است. دست کم باور کردن ش سخت است. دوباره سعی کن. من یک چیزهایی می نویسم. بهتر شد؟ نه اینکه بدتر شد. فروتنی آمیخته به ریا. ای بابا. پس چطور بگویم؟"
مونرو به رازهای پنهان زندگی خیلی خوب توجه می کند. به طرز رشک برانگیزی توجه می کند.
.
داستان پنجره ی جومری
آنیتا راو بادامی
نویسنده ی هندی که از نسل های متفاوت زنان هندی می نویسد.
" نمی خواهم وقتی بزرگ شدم چیزی بشوم. می خواهم مثل دوستم مینواز درخت بالا بروم.می خواهم توی خانه ای زندگی کنم که صدتا پنجره داشته باشد. من از پنجره خیلی خوشم می آید."
.
بیست سالگی هاروکی موراکامی
شروع خوب داستان
" آن روز در بیستمن سالروز تولدش مثل همیشه توی رستوران مشغول کار بود. جمعه ها همیشه کار می کرد ولی در ان جمعه ی بخصوص اگر همه چیز طبق برنامه پیش رفته بود آن شب سرکار نبود."
یه اعترافی بکنم. من موراکامی را نمی فهمم. ولی به خودم قول دادم جنگل نروژی رو شروع کنم بدون پیش داوری...
دیدگاهها